نامه به سردبیر | نسخه 9 سپتامبر 2021

به این داستان گوش کن
از صدا و پادکست بیشتر لذت ببرید iOS یا اندروید.

مرورگر شما پشتیبانی نمی کند

نامه ها از طریق ایمیل به [email protected]

ترکیه و اتحادیه اروپا

پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا داستانی نیست (شارلمانی، 28 اوت). در عوض، این یک دیدگاه دشوار و در عین حال استراتژیک و ارزشمند است که با وجود فراز و نشیب ها، هیچ یک از طرفین نمی توانند از آن دست بکشند. اصلاحات در دولت رجب طیب اردوغان، که اکنون رئیس جمهور است، رهبری آن را بر عهده داشت اتحادیه اروپا برای باز کردن مذاکرات الحاق در سال 2005. بنابراین این استدلال که « اتحادیه اروپا ترکیه را با هر اعتبار دموکراتیکش نمی پذیرد» نه تنها برای هر دو طرف بی اساس است بلکه غیرقابل قبول است.

همچنین دیدن این کلیشه که ترکیه برای پیوستن به آن بسیار بزرگ و مسلمان است، ناامیدکننده است اتحادیه اروپا. الحاق ترکیه مفیدتر از همه خواهد بود زیرا هیچ نامزد دیگری نمی تواند در این الحاق مشارکت کند اتحادیه اروپا بیش از یک ترکیه سکولار و سرزنده در زمینه های مختلف، از اقتصاد گرفته تا امنیت. برخلاف ادعای ستون شما، توافقنامه 18 مارس 2016 بین ترکیه و ترکیه اتحادیه اروپا به همکاری مهاجرت محدود نمی شود، بلکه شامل تقویت مجدد روند الحاق (که “مرده” نیست)، به روز رسانی اتحادیه گمرکی، گفتگوهای منظم در سطح بالا، آزادسازی ویزا و مبارزه با تروریسم نیز می شود.

با توجه به چالش های موجود، تمدید کامل توافقنامه سال 2016 نه تنها به نفع ترکیه و کشورهای همسایه خواهد بود. اتحادیه اروپا بلکه منطقه وسیع تر. ظهور یک ژئواستراتژیک اتحادیه اروپابه ویژه پس از برگزیت، این تجمل را ندارد که از یک ترکیه دموکراتیک تر که تمام معیارهای عضویت عینی خود را برآورده کند، امتناع کند. این یک وضعیت برد-برد-برد خواهد بود.

FARUK KAYMAKCI
معاون وزیر امور خارجه و مدیر امور اتحادیه اروپا امور
آنکارا

بدون شک شارلمانی درست می گوید که اکنون هیچ چشم اندازی برای پیوستن ترکیه به آن وجود ندارد اتحادیه اروپا. اما این بدان معنا نیست که تلاش‌های انجام شده از دهه 1960 برای به دست آوردن امکان عضویت بی‌نتیجه بوده است. به عنوان فردی که به عنوان عضوی از پارلمان اروپا از نزدیک درگیر مسائل ترکیه بود، از نزدیک دیدم که چگونه تعامل پارلمان و کمیسیون اروپا با همتایان خود در ترکیه به گسترش دیدگاه‌های ما در مورد ارزش انسان کمک کرد. حقوق و درک ما از جهان اسلام و ژئوپلیتیک ادغام اروپا را عمیق تر کنیم.

برای بسیاری از ترک‌هایی که برای دموکراسی لیبرال سکولار و علیه دیکتاتوری نظامی مبارزه می‌کردند، این آرمان است اتحادیه اروپا عضویت بسیار جالب بود. را اتحادیه اروپا نه تنها به دلیل عدم واجد شرایط بودن ترکیه و سایر کشورهای نامزد، بلکه به دلیل ضعف های داخلی، قادر به گسترش بیشتر نیست.

ناتوعقب نشینی وی از افغانستان، زمینه را برای بازنگری اساسی در تفکر و نهادهای غربی تقویت می کند. شورای امنیت اروپا که همه را در بر می گیرد اتحادیه اروپا کشورها به اضافه همه ناتو اعضا، از جمله آمریکا، مکان خوبی برای شروع خواهند بود. این می تواند جهت گیری اروپایی ترکیه را تقویت کند و جایگزین مناسبی برای داستان های داستانی باشد اتحادیه اروپا الحاق

اندرو داف
کمبریج

فساد در افغانستان

مشکل اصلی افغانستان طالبان نیست (“تذهیب ملت”، 28 اوت). فساد است. در طول دو دهه گذشته، افغانستان مقادیر زیادی پول، تجهیزات، آموزش، راهنمایی و حمایت در بسیاری از مناطق فراتر از امنیت دریافت کرده است. سقوط ارتش ملی افغانستان (که شجاعتش وقتی به خوبی در زمین هدایت می شود مورد مناقشه نیست) به دلیل عقب نشینی پیمانکاران عمدتاً آمریکایی که تدارکات نیروهای دفاعی افغانستان را اداره می کردند، عنوان شد. پیمانکاران آمریکایی هنوز مورد استفاده قرار می‌گرفتند، زیرا هر زمان که افغان‌ها وظیفه تدارکات را بر عهده داشتند، قطعات یدکی، سوخت و تدارکات را در بازار سیاه می‌فروختند.

من در سال 2014 با تفنگداران دریایی آمریکایی در افغانستان خدمت کردم. در دید ساده می توان بخش هایی از پایگاه ارتش ملی افغانستان را دید که مملو از وسایل نقلیه و تجهیزات شکسته است و برای همیشه منتظر قطعاتی بودند که در مقیاس وسیع ناپدید شده بودند. این رویکرد در همه سطوح، اعم از رسمی و غیررسمی و در همه بخش‌ها، بی‌سر و صدا قابل تحمل و بومی بود. اغلب فقط به عنوان «راه افغانی» از آن شانه خالی می‌کردند، اما در واقع علت اصلی آن چیزی است که واقعاً کشور را فلج می‌کند و آن را در برابر طالبان آسیب‌پذیر می‌کند.

ما باید مراقب باشیم که کسانی را که به طور غیرقانونی در مناصب حکومتی سود برده اند (این فقط نخبگان نبودند) را از بقیه مردم افغانستان جدا کنیم، که تراژدی انسانی خروج ما برای آنها نباید نادیده گرفته شود. اما با وجود این، افغانستان هر چند نسل یک بار فرصت داشت تا خود را از چکمه های خود بالا بکشد و با کمال تاسف و به طرز غم انگیزی، آن را منفجر کرد. افغان‌ها می‌گویند که از غرب ناامید شده‌اند، اما من فکر می‌کنم عادلانه است که با این موضوع مقابله کنیم که غرب می‌تواند از سوی افغان‌ها ناامید شود.

آیدان تالبوت
کاپیتان، نیروی دریایی سلطنتی، بازنشسته شد
سنت هلن، جزیره وایت

شما ادعا می کنید که یکی از دلایلی که ایالات متحده نتوانست از اشتباهات خود در ویتنام درس بگیرد این بود که “متفکران سیاسی فقط اکنون” فساد را جدی می گیرند. بالنی. خود روزنامه شما در سال 2006 گزارش داد که ارتش آمریکا کتاب “FM 3-24 Antisurgency” را منتشر کرده است، کتابی که به سربازان دستور می دهد، از جمله موارد دیگر، از ایجاد حکومتداری خوب در افغانستان حمایت کنند (“پیش از شلیک فکر کنید”، 23 دسامبر 2006).

در اوایل سال 1940، تفنگداران دریایی «دستورالعمل جنگ‌های کوچک» را بر اساس جنگ فیلیپین و آمریکا منتشر کردند که بیان می‌کرد سربازانی که با ضد شورش‌ها می‌جنگند باید «نظم و قانون» را حفظ کنند تا جمعیتی را به دست آورند. به همین ترتیب، کمک های مبتنی بر نتایج کافی نیست، بلکه باید با سربازان فداکاری که با ارائه عدالت و حفاظت فوری، مشروعیت ایجاد می کنند، همراه شود.

سوال این نیست که آیا ایالات متحده چارچوب فکری کافی برای درک خطر فساد و نحوه مقابله با آن را داشت یا خیر. به همین دلیل است که پس از 80 سال، آمریکا مدعی است که از اشتباهات خود پس از تکرار اشتباهات خود برای چندمین بار، درس گرفته است.

چارلز هاوکینگز
Point Pleasant، نیوجرسی

تصحیح شیاطین

نامه ای (21 اوت) تلاش کرد تا به این نکته اشاره کند که ساکنان قزاقستان را باید قزاق نامید، “به جای قزاقستانی های بداخلاق”. در واقع قزاقستانی اصطلاح درستی است. «قزاق» به قومیت اشاره دارد. “قزاقستانی” یک اصطلاح فراگیر برای ملیت است. به عبارت دیگر، یک قزاق در قزاقستان نیز قزاقستانی است، اما یک قزاقستانی لزوما قزاق نیست. نادیده گرفتن اصطلاح “قزاقستانی”، هر چقدر هم که ممکن است برای برخی افراد نامفهوم به نظر برسد، به معنای نفی ماهیت چندفرهنگی و چند قومیتی کشور است که شامل بیش از صد جامعه مختلف است. توجه نکردن به این تفاوت‌های مهم اصطلاحی به نوعی باعث ایجاد نگرش بزرگ‌تری نسبت به کشورهای آسیای مرکزی می‌شود، که اغلب به‌عنوان «قطعه‌ها» در کنار هم قرار می‌گیرند و در بهترین حالت، بازیگران حاشیه‌ای در سیاست بین‌الملل تلقی می‌شوند.

فیلیپو کوستا بورانلی
مدرس ارشد روابط بین الملل
دانشگاه سنت اندروز
سنت اندروز، فایف

مدیران سلطنتی

پیتر دراکر اولین کسی بود که اشاره کرد که مدیران ارشد، پادشاهان جدید جامعه هستند (بارتلبی، 7 اوت). دراکر در اوایل سال 1950 در “جامعه جدید” تشابهاتی را بین توسعه دربار فرانسه و شرکت خودروسازی هنری فورد ترسیم کرد. او توضیح داد که مدیران به یک طبقه اجتماعی جدید و قدرتمند تبدیل شده اند. برای اینکه یک جامعه دموکراتیک به درستی عمل کند، آنها باید از اقتدار قانونی برخوردار باشند و در قبال اعمال خود پاسخگو باشند. متأسفانه، ستون بارتلبی نشان می دهد که اکثر مدیران امروزی هنوز رشته مدیریت مدرن را مطالعه نکرده اند.

سباستین وولر
زوریخ

جیمی دیمون در مورد بازگرداندن افراد به دفتر گفت: “مردم دوست ندارند رفت و آمد کنند، اما پس چه؟” دیدگاه او نسبت به مشکلات کارگران در وال استریت منحصر به فرد نیست. به طور جدی، چه کسی می خواهد برای چنین رئیسی کار کند؟ این شعار صادق است: مردم مشاغل را رها نمی کنند، بلکه مدیران بد را ترک می کنند.

ایتان فرینگتون
دلند، فلوریدا

این تجاوز پایدار نخواهد ماند

آنتونی پاول شما را برای عبارت «رازها باقی می‌مانند» («رقصی با موسیقی زمان»، 21 آگوست) درگیر می‌کند. آن شخص می ماند، اما نکته اینجاست که مطمئناً آن اسرار فراوان است؟

دیو موریس
لندن