نامه به سردبیر | نسخه 8 اکتبر 2022

به این داستان گوش کن
از صدا و پادکست بیشتر لذت ببرید iOS یا اندروید.

مرورگر شما پشتیبانی نمی کند

اسلحه و جنایت

از دست دادن اعتماد مردم آمریکا به پلیس، که بین جوامع مختلف متفاوت است، عاملی در افزایش خشونت در سال‌های اخیر است (گزارش ویژه درباره جنایات خشونت‌آمیز در آمریکا، 17 سپتامبر). اما تلاش‌های غیرمسئولانه لابی اسلحه، سیاستمداران مشتاق کمک‌های مالی و قضات دادگاه عالی که مقررات معقول اسلحه را رد می‌کنند نیز همینطور است. تولیدکنندگان اسلحه با این استدلال که هر چه تعداد افراد اسلحه بیشتر باشد، افراد غیرمسلح بیشتری نیاز به خرید سلاح برای محافظت دارند، چرخه معیوب را تشویق می کنند.

فرض پیش فرض قابل درک در میان پلیس هایی که به هر دلیلی، مشروع یا غیرمشروع، مستقیماً با یک فرد یا گروه درگیر می شوند، این است که آنها در موقعیتی هستند که اسلحه وجود دارد و به راحتی قابل دسترسی است. مانند هر انسان، احتیاط طبیعی آنها این است که آماده باشند تا هرچه سریع‌تر و سریع‌تر به هر حرکتی که ممکن است دستیابی به سلاح باشد، پاسخ دهند.

تصور کنید اگر جمهوری خواهان موفق به تصویب یک قانون فدرال شوند که از همه ایالت ها بخواهد مجوز حمل اسلحه صادر شده توسط ایالت دیگر را رعایت کنند، وضعیت چقدر بدتر می شود، از جمله در مکان هایی که مشروبات الکلی سرو می شود و ارواح، چه تحت اللفظی و چه استعاری، آزادانه در جریان هستند.

مارتین روتر
بوستون

واضح است که پلیس آنقدر که باید در آمریکا حساس نیست. باید به فرهنگ پلیس “جنگجو” که در آکادمی های پلیس نهادینه شده است، تمرکز بیشتری شود. آموزش نسبتاً مختصر و محلی شده در آکادمی پلیس بر اجرای غیرتمندانه خدمات اجتماعی و روحیه گنگ هو تأکید دارد. مربیان پلیس باید بدانند که فارغ التحصیلان آنها که هر روز با فرهنگ های تبهکاری و مانند آن در تماس خواهند بود، می توانند حساسیت های ظریف تری را که برای مقابله با تنوع نژادی، حقوق بشر و غیره لازم است، سخت کنند.

در واقع، پلیس باید بیشتر به جامعه ای تعلق داشته باشد که به آن خدمت می کند. یک الگوی خوب، آکادمی‌های نظامی است که سیستم‌های ارزشی را در دانشجویان قبل از فارغ‌التحصیل شدن و انتصاب به وظیفه تعبیه می‌کنند و بر جنبه‌های خدمات عمومی نقش خود تأکید جدی دارند.

داگلاس سیکورسکی
لاگونا بیچ، کالیفرنیا

ریکی آشر باید به خاطر تلاش هایش برای مهار خشونت در میان مردان جوان در آتلانتا بسیار ستایش شود. او اشاره کرد که اقوام مختلفی از مردان جوان را می شناسد که سعی دارد به آنها کمک کند. اما یکی از اقوام مفقود پدران بودند. تا زمانی که مردان جوان با یک پدر ثابت در خانه خود بزرگ شوند، هیچ مقدار پلیس، خدمات اجتماعی یا پول مشکل را حل نمی کند.

پل مک نالتی
مشتری، فلوریدا

به دنبال اتحاد در اتحادیه اروپا

استفاده از رای اکثریت واجد شرایط (qmv) و حق وتو در اتحادیه اروپا پیچیده است (شارلمانی، 24 سپتامبر). برای یک چیز، سازش لوکزامبورگ در سال 1966 از همان ابتدا یک نام اشتباه بود. این یک سازش نبود، بلکه یک توافق برای مخالفت بود. فرانسه معتقد بود که ادعای منافع ملی حیاتی یک کشور عضو می تواند اکثریت واجد شرایط را نادیده بگیرد. پنج کشور دیگر عضو گفتند که نمی تواند. بنابراین سازش لوکزامبورگ نمی تواند، نمی تواند و نمی تواند به یک متن الزام آور قانونی تبدیل شود.

علاوه بر این، تفاوت‌های اساسی در فرهنگ مذاکره وجود دارد که ناشی از یک معاهده است QMV و یکی نیاز به اتفاق آرا. در شرایطی که QMV خطرات درک شده توسط کشورهای عضو برای منافع خود باید با فرآیند مذاکره و سازش اجتناب شود (اغلب با موفقیت، به همین دلیل است که تعداد کمی از آنها اتحادیه اروپا تصمیمات در واقع نیاز به رأی رسمی دارند). از سوی دیگر، اتفاق نظر، ناسازگاری و امتناع از مذاکره را تشویق می‌کند.

شاید بارزترین نمونه دور زدن الزامات وحدت رویه زمانی بود که نیکلا سارکوزی و آنگلا مرکل همکاران خود را متقاعد کردند تا راهی برای تلاش برای وتوی یک معاهده مالی توسط دولت دیوید کامرون (برای گرفتن امتیاز در مورد قانون خدمات مالی در بازار واحد) بیابند. اما استفاده از این تاکتیک، به ویژه در مواردی که شامل الحاقات جدید، سیاست خارجی و امنیتی و مالیاتی است، با مشکلات و محدودیت های بسیاری همراه است.

به همین دلیل است که می توانیم انتظار داشته باشیم اتحادیه اروپا برای ادامه مبارزه بر سر دامنه QMV. بیشتر تمرکز بر استفاده از چیزی است که به آن می گویند پاسورل بند در معاهده موجود، که اجازه می دهد تا حدی تمدید شود QMV بدون نیاز به تصویب معاهده توسط کشورهای عضو.

دیوید هانای
مجلس اعیان
لندن

آگاتا کریستی *15.09.1891-12.01.1976+نویسنده، رمان‌نویس جنایی، نمایشنامه‌نویس منتشر شده در سال 1926 (متعاقباً رنگی)

ادبیات تجزیه ای

اگر آگاتا کریستی واقعاً به مدت 11 روز در سال 1926 یک فوگ تجزیه‌کننده را تجربه کرد («بانو ناپدید می‌شود»، 10 سپتامبر)، احتمالاً ترجیح می‌دهد نوعی پس‌زمینه آسیب‌زا را که با اختلالات تجزیه‌ای همراه است – معمولاً شدید عاطفی یا فیزیکی دوران کودکی، مخفی نگه دارد. بی توجهی یا سوء استفاده من نزدیک به 40 سال است که بیماران گسسته را درمان کرده ام و بارها از پنهان کاری آنها شگفت زده شده ام. اغلب، آنها جزئیات زیادی از جدایی خود یا آسیب های دوران کودکی خود را به همسر خود (یا درمانگرشان) نمی گویند.

برخی از بزرگترین نویسندگان ما شواهدی از اشکال بسیار خلاقانه و تطبیقی ​​تفکیک نشان می دهند. از این دست داستان‌های زیادی در مورد نویسندگان مستعار در کتاب‌های اخیر وجود دارد که توسط کارملا سیورارو، جان مولان، مارسی نورث و جولی فیلیپس نوشته شده‌اند. فرناندو پسوا به‌طور معروف ادعا می‌کرد که «دگرنام‌های» او بودند که نوشته‌های او را انجام دادند، و او صرفاً «صحنه خالی» بود که آنها زندگی خود را در آن زندگی می‌کردند.

ریچارد واگمن
استاد بالینی روانپزشکی
دانشگاه جورج تاون
واشنگتن، دی سی

ریشه های سیاسی

برادران ایتالیا (افدمنشما می گویید (“آیا اروپا باید نگران باشد؟”، 24 سپتامبر) ریشه در نئوفاشیسم دارد. درست است که یک پیوند غیرقابل انکار بین آنها وجود دارد. با این حال، اپوزیسیون اصلی ایتالیا، حزب چپ دمکرات، که نوعی آمیختگی بین حزب کمونیست ایتالیا و بخش چپ گرای حزب دموکرات مسیحی است، ریشه های کمونیستی و استالینیستی بسیار عمیق غیردمکراتیک دارد. بنیتو موسولینی تقریباً 80 سال است که مرده است، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی با اصول و گولاگ های غیر لیبرال خود تا سال 1991 فعال بود. آیا باید این ریشه های سیاسی را نیز تهدیدی برای اروپا بدانیم؟ من اینطور فکر نمی کنم. به جرأت می‌توانم بگویم همین‌طور است افدمن.

فرانچسکو فرانسونی
سفیر بازنشسته ایتالیا
رم

میانمار و اوکراین

بانیان گفت که «تنها دو دولت آسیایی، دیکتاتوری‌های کره شمالی و میانمار» هنگام حمله روسیه به اوکراین در فوریه (24 سپتامبر) تهاجم ولادیمیر پوتین را تشویق کردند. میانمار نه تنها تجاوز پوتین را تشویق نکرد، بلکه سفیر این کشور در سازمان ملل نیز به 140 کشور عضو دیگر پیوست و به قطعنامه ابراز تاسف از اقدامات روسیه رای داد و هند و چین از آن ممتنع کردند.

استیون هانگ
نورث ونکوور، کانادا

ستایش تند

ستون جانسون در مورد کلمات Janus، که دو معنای متضاد دارند، بسیار جذاب بود (10 سپتامبر). در فرانسه ما تعداد کمی از آنها را داریم. به علاوهبه عنوان مثال، بسته به نحوه استفاده می تواند به معنای “بیشتر” یا “نه بیشتر” باشد. Hôte می تواند به معنای “میزبان” یا “مهمان” باشد. لوئر، به معنای “اجاره دادن” یا “اجاره دادن” بدون هیچ راهی است
برای متمایز کردن

فلورنت کورائو
پاریس

من فکر می کردم قطعه جانسون در مورد کلمات با معانی متضاد بیمار است.

آرون شاد
سن آنتونیو، تگزاس