نامه به سردبیر | نسخه 24 فوریه 2022

به این داستان گوش کن
از صدا و پادکست بیشتر لذت ببرید iOS یا اندروید.

مرورگر شما پشتیبانی نمی کند

نامه ها از طریق ایمیل به [email protected]

حق و ناحق اعتراضات

شما اشتباه کردید که از رفتار جاستین ترودو با اعتراضات در کانادا انتقاد کردید («نه، کانادا»، 19 فوریه). اینها معترض نبودند. اینها اشغالگرانی بودند که می گفتند تا زمانی که خواسته هایشان برآورده نشود، آنجا را ترک نمی کنند. شما گفتید که پلیس از قبل قدرت کافی برای فرونشاندن این بی نظمی داشته است، و با این حال دو دستور دادگاه برای متوقف کردن بوق و بوق بی وقفه هوا لازم بود. پلیس مجبور شد با یک گروه اصلی برخورد کند که به حقوق ساکنان اتاوا برای لذت بردن از خانه هایشان بی توجهی کامل نشان می دهد. استناد به قانون شرایط اضطراری برای حذف آنها ضروری بود.

این چیزی فراتر از بحث آزادی بیان بود. ما با یک گروه قلدری که از بودجه مالی خوبی برخوردار بودند سر و کار داشتیم. این یک اعتراض معمولی نبود. این یه چیز دیگه بود

COTE MADELEINE
گاتینو، کانادا

زبان پردازش

ستون جانسون در مورد از دست دادن زبان های بومی برجسته بود (29 ژانویه). درست است که “زبان اول یک فرد چند زبانه، زبانی است که بیشتر از همه آغشته به احساسات است.” به نظر می رسد که «زبان مادری» ما در هر دو بخش رویه ای (بیشتر مبتنی بر احساسی) و صریح (یا کلامی) مغز ما ذخیره شده است. زبان‌های بعدی ارتباط کمتری با حافظه رویه‌ای دارند، جایی که نورون‌ها در بدو تولد کاملاً میلین می‌شوند، برخلاف زبان‌های حافظه آشکار، که در طول سه سال اول زندگی میلین می‌شوند.

قانون Ribot به این یافته بالینی اشاره دارد که افراد مبتلا به اختلال عملکرد مغز ممکن است مهارت های زبان اول خود را دست نخورده حفظ کنند. در سال 1843، ژاک لردات، کشیشی از لانگودوک را توصیف کرد که آسیب مغزی او باعث نقص عمیق زبان شد، اما فقط به زبان فرانسوی، زبان دوم او. اکسیتان بومی او تحت تأثیر قرار نگرفت.

چنین یافته‌های بالینی پنجره‌ای شگفت‌انگیز به روشی که مغز ما زبان را پردازش می‌کند، ارائه می‌کند. زیگموند فروید در کتاب خود در مورد آفازی، این ادعای بحث برانگیز اما اکنون به طور کلی پذیرفته شده را مطرح کرد که زبان در چندین ناحیه مغز پردازش می شود.

ریچارد واگامن
استاد بالینی روانپزشکی
دانشگاه جورج تاون
واشنگتن، دی سی

من مقاله جانسون را هم روشنگر و هم تاثیرگذار یافتم. این باعث شد در مورد سفر شخصی خود فکر کنم، در آمریکا بزرگ شدم اما تا سن شش سالگی فقط کانتونی صحبت کردم. از آنجایی که مادرم هرگز انگلیسی صحبت نمی‌کرد، می‌توانستم با زبان کانتونی‌ام هماهنگ باشم. در سال 1980، در سن 31 سالگی، برای اولین بار به هنگ کنگ رفتم تا کلاس های آشپزی خود را در آنجا برای خارجی هایی که می خواستند در مورد غذاهای چینی یاد بگیرند، راه اندازی کنم. حضور در هنگ کنگ یک تجربه دژاوو بود، زیرا خیابان ها را از فیلم های چینی که در کودکی تماشا کرده بودم تشخیص دادم. من همچنین خوشحال شدم که همه را کانتونی صحبت می کنند و شبیه من هستند. اولین من تلویزیون سری برای بی بی سی شامل کلیپ های زیادی از هنگ کنگ است. من هنوز عاشق شنیدن زبان کانتونی، چه در فیلم و چه در موسیقی هستم. دوزبانه بودن زندگی من را بسیار غنی کرده و شغلی شگفت انگیز ایجاد کرده است.

کن هوم
سرآشپز و نویسنده
بانکوک

سابقه روسیه

من مقاله شما را در مورد وضعیت ناروا، شهری در استونی نزدیک به مرز روسیه خواندم («بعدی کیست؟»، 5 فوریه). اکثریت 80 درصد قومی روسی امروزی نتیجه «میراث» ناروا نیست که به امپراتوری روسیه و سپس به اتحاد جماهیر شوروی تعلق دارد. در واقع، در پایان دهه 1930 اکثریت قریب به اتفاق ساکنان ناروا از نظر قومی استونیایی بودند. تغییر جمعیتی اولین بار در سال 1944 با بمباران فرش شوروی که 95 درصد ساختمان ها را ویران کرد و بازماندگان را مجبور به فرار کرد، ایجاد شد. پس از آن شوروی به شهروندان استونیایی اجازه بازگشت به زادگاه خود را نداد که بخشی از مجتمع جدید معدن اورانیوم نظامی شوروی شده بود.

بومیان استونی برای زندگی در آن منطقه قابل اعتماد به حساب نمی آمدند. آنها با افرادی که از اتحاد جماهیر شوروی مستقر شده بودند جایگزین شدند. اکثریت امروز روسیه با پاکسازی قومی محلی ایجاد شد.

TUNNE KELAM
تالین، استونی

در سراسر کشور پخش می شود

من گزارش شما را در مورد یافته های دولت بریتانیا در مورد “تراز کردن” (“گسترش مربا”، 5 فوریه) خواندم. در خانواده لندنی ما همکارانی داریم که شهر را ترک کرده‌اند و در مکان‌هایی مانند دوون، همپشایر، لینکلن و ناتینگهام مستقر هستند و همگی حقوق می‌گیرند که آنها را در میان پردرآمدترین مکان‌ها قرار می‌دهد.

متأسفانه به نظر می رسد این دولت کار از خانه را بیشتر به عنوان فرصتی برای تنبلی و تنبلی می داند تا توزیع عادلانه فرصت ها در سراسر کشور. بحث در مورد سطوح مخارج منطقه ای ممکن است معتبر باشد، اما بسیار ساده تر است که باور کنیم ارتقاء سطح با گسترش دسترسی به مشاغل با درآمد خوب برای هر کسی که به اینترنت متصل است، پیشرفت خواهد کرد.

جیمز آزبورن
لندن

پروژه های نفتی اوگاندا

با توجه به توسعه پروژه‌های نفتی در اوگاندا، شما اظهار می‌کنید که «تصرف زمین همیشه کثیف و سیاست وحشیانه است» («رویاهای پایپ»، 5 فوریه). پروژه خط لوله نفت خام آفریقای شرقی ثابت می کند که لزومی ندارد. چارچوب قانونی سختگیرانه اوگاندا در مورد تملک زمین، حمایت های مهمی را برای افرادی که تحت تأثیر چنین پروژه هایی قرار می گیرند، فراهم می کند. خانه های جدید، کمک هزینه های قابل توجه برای اغتشاشات و برنامه هایی برای بازگرداندن معیشت از جمله بسته های غرامت ارائه شده است که بالاتر از نرخ بازار است.

مردم به ازای هر سال تأخیر سالانه مبلغ اضافی به همراه حق زندگی و کشاورزی در زمین های خود تا پرداخت کامل غرامت دریافت می کنند. در واقع، طبق قوانین اوگاندا، جابه‌جایی یا شروع کار توسعه تا زمانی که به طور کامل غرامت دریافت نکرده باشد، غیرممکن است.

چنین قوانینی در مورد تملک زمین صرفاً توسط دولت یا سرمایه گذاران ایجاد نشده است، بلکه پس از مشورت کامل با نمایندگان پارلمان همه احزاب، محلی و بین المللی تدوین شده است. NGOو خود جوامع آسیب دیده. برخی از افراد هستند و NGOافرادی که با این فرصت برای پیشرفت اقتصادی اوگاندا از طریق سوخت های فسیلی مخالف هستند. اما این اشتباه است که صداهای بلند را به معنای زیاد بودن آنها باور کنیم. عددها خودشان گویای مطلب هستند. نرخ پذیرش بسته های جبرانی بالای 97 درصد است.

ایرنه باتابه
منشی دائم
وزارت نیرو و توسعه معدنی
کامپالا، اوگاندا

گوردون براون سکسی

باگهوت گوردون براون، نخست وزیر اسبق بریتانیا را به عنوان “دوست” توصیف کرد (29 ژانویه). همیشه اینطور نبود. به یاد دارم که او در سال 1972 برای ریاست دانشگاه ادینبورگ نامزد شد. او رای دانشجویان را در محاصره گروهی از زنان جوان جذاب که به “شکرهای قهوه ای” معروف بودند، بررسی کرد.

جیمز هانتر
تورنتو

یک سوپرگروه

شما مخفف متا، آلفابت، آمازون، مایکروسافت و اپل را ایجاد کردید: ماما (“جاه طلبی های فوق العاده”، 22 ژانویه). اگر آنها را به عنوان the شناخته می شد مناسب تر بود ماماs و PAAPAs: سود، دارایی، جاه طلبی، قدرت و تکبر.

جفری پرکینز
لاول، ماساچوست