نامه به سردبیر | نسخه 10 ژوئیه 2021

به این داستان گوش کن
از صدا و پادکست بیشتر لذت ببرید iOS یا اندروید.

مرورگر شما پشتیبانی نمی کند

نامه ها از طریق ایمیل به [email protected]

الفبای آموزش و پرورش

با توجه به «جنگ‌های خواندن» در تدریس (12 ژوئن)، آموزش‌های مؤثر خواندن اولیه در واقع شامل آگاهی واج‌شناختی مستقیم و صریح (تمایز صدا) و آوایی (تطابق صدا به حرف) است که در واژگان محدودی از کلمات با فرکانس بالا اعمال می‌شود. اما اینها به تنهایی برای گذار به خواندن روان آکادمیک کافی نیستند. چنین روانی نه تنها به مبانی، بلکه به مجموعه وسیع و عمیق دانش واژگان نیز بستگی دارد. یادگیری واژگان به تدریج در طول زمان آشکار می شود و عموماً در مدارس به آن توجه کافی نمی شود. در حالی که یک روزنامه روزانه به سطح مطالعه پایه نهم (14 تا 15 سالگی) نیاز دارد. اقتصاد دان در مقطع کارشناسی به صورت حداقلی نوشته شده است، و به وسعت و عمق واژگان نیاز دارد.

سوادآموزی یک تلاش پیچیده است. آموزش باید صریح، برنامه‌ریزی‌شده، پیشرفت‌کننده رشد و در طول زمان باشد، زیرا کودکان در مطالعه کلمات و ریخت‌شناسی مهارت دارند. راهبردهای خوب حمله به کلمه شامل آوایی (صدا کردن کلمه: p-o-ll-u-tion) و دانش ریشه یونانی و لاتین (رونویسی، انتقال، انتقال) است. همه اینها می تواند جذاب و سرگرم کننده نیز باشد. کودکان از لذت محض مستندسازی و به اشتراک گذاشتن افکار و نظرات خود و از حس فزاینده اختیار خود در هنگام تسلط بر خواندن و نوشتن لذت می برند.

انسانها از نظر تکاملی برای توسعه سواد طراحی نشده اند (سواد نسبی دیری است که فقط برای 5000 سال یا بیشتر وجود دارد). این به معنای استفاده مجدد از مدل های ابتدایی برای تشخیص و طبقه بندی الگو است. توالی، اندازه و شکل، به عنوان مثال، در خدمت تشخیص حروف، املا و اعداد. از سنین پایین شروع کنید، بازی با بلوک‌ها، پازل‌ها، قطعات شل، مداد و مداد رنگی، قیچی و کاغذ با درگیر کردن مجموعه دست-مغز و ایجاد مدار عصبی و حافظه ماهیچه‌ای برای معنا و رشد، به ایجاد پایه‌های سواد کمک می‌کند. پارس کردن در صفحه بدون معنی دادن به چاپ، درک مطلب را تضمین نمی کند. یک رویکرد متعادل ضروری است.

پروفسور هتی روزینگ
مدرسه آموزش ورکلوند
دانشگاه کلگری

ذخایر را گسترش دهید

به عنوان یک افسر نیروی دریایی و هوانورد آمریکایی با ترکیبی از وظیفه فعال و خدمات ذخیره، مقاله شما در مورد نیروهای ذخیره نظامی توجه من را به خود جلب کرد («ارتش پدرت نیست»، 19 ژوئن). نیروهای ذخیره توانمند و آماده برای دفاع ملی و جمعی حیاتی باقی خواهند ماند. به سادگی هیچ جایگزین مناسبی وجود ندارد و هر تلاشی برای دور زدن این واقعیت به طرز خطرناکی احمقانه است.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها برای روسای ارتش، استخدام پرسنل آموزش‌دیده و به سرعت در دسترس در طیفی از قابلیت‌ها است، از لجستیک و خدمات آشفته (ارتشی که هنوز روی شکمش کار می‌کند) تا خلبانان جنگنده‌های رادارگریز و جنگ سایبری.

تعداد نسبتا کمی از شهروندان کشورهای غربی (در اینجا آمریکا و بریتانیا قابل توجه هستند) خدمت کرده اند. این عدم ارتباط مستقیم با خدمت سربازی، علاقه جوانان به نیروهای مسلح را بیشتر کاهش خواهد داد. این یک مارپیچ نگران کننده و نزولی است، اگرچه بازگشت به خدمت اجباری بعید است. نیروهای ذخیره با تعداد و توانایی های قابل توجهی ممکن است ابزاری عملی و ضروری برای مقابله با این روندهای نامطلوب باشند.

جفری پتیت
فرمانده
ایالات متحده نیروی دریایی ذخیره (بازنشسته)
سن دیگو

ویژه وسط هفته

ستون بارتلبی (19 ژوئن) در مورد انتخاب بهترین روزها برای کار از خانه خاطره ای را از دوران کار من در اتحاد جماهیر شوروی در سال 1976 به یادگار گذاشت. من یک ساعت زمان بندی شطرنج از فروشگاهی در مسکو خریدم که کار نکرد. وقتی به همکاران شوروی خود گفتم، یکی از آنها می خواست بداند در چه روزی از هفته ساخته شده است؟

در آن دوران، لوازم خانگی با بلیطی که روز هفته مونتاژ شده را نشان می داد، کارخانه را ترک کردند. خریداران آگاه آن بلیت‌ها را بررسی می‌کردند و می‌دانستند از محصولات ساخته شده در روزهای دوشنبه یا جمعه اجتناب کنند: جمعه‌ها به تعطیلات آخر هفته فکر می‌کردند و کارگران دوشنبه خماری داشتند. محصولات با کیفیت، اگر اصلا وجود داشته باشد، احتمالاً در روزهای سه شنبه، چهارشنبه یا پنج شنبه ساخته شده اند.

فیلیپ راکیتا
فیلادلفیا

از بین بردن روابط استعماری

درگذشت شما در مورد کنت کاوندا (26 ژوئن) آموزنده و منصفانه بود. با این حال، رئیس‌جمهور موسس زامبیا ممکن است عکسی را که از او در حالی که کراوات بسته است، توهین‌آمیز می‌دانست.

در سال 1968 خانه ای در چیلنژ، لوزاکا، جایی که خانواده کاوندا در بخشی از مبارزه برای استقلال در آن زندگی می کردند، حاوی نمایشگری بود که تاریخ آن را به تصویر می کشید. من به عنوان مدیر کمیسیون بناهای تاریخی زامبیا، رئیس جمهور وقت را در یک تور همراهی کردم. با دیدن عکسی از خودش شبیه عکسی که در مراسم ترحیم تو داشت، به من گفت: «آن مناسبت را به خاطر دارم. آخرین باری بود که کراوات می‌بستم. من تصمیم گرفتم که وقتی زامبیا آزاد شد، دیگر هرگز این کار را نخواهم کرد.»

تا جایی که من می دانم، او هرگز انجام نداد.

پروفسور دیوید فیلیپسون
اسکیپتون، یورکشایر شمالی

حقایق و تخیل

بررسی شما از زندگینامه آلبرتو آنجلا درباره کلئوپاترا و پدیده تخیل نگارش «تاریخ» («قطعات گمشده»، 12 ژوئن) موضوع جالبی در مورد حقوق مالکیت فکری مطرح می کند. حق چاپ از خلاقیت های ذهن محافظت می کند اما از حقایق تاریخی محافظت نمی کند. پس چه اتفاقی می افتد وقتی یک مورخ ثمره تخیل خود را به عنوان واقعیت ارائه می کند؟ آیا حق چاپ در چنین آثاری وجود دارد؟

دادگاه فدرال کانادا اخیراً این موضوع را در شکایتی مورد بررسی قرار داد که در آن نویسنده یک کتاب تاریخی ادعا می‌کرد که حق نسخه‌برداری کتاب قبلی را که ادعا می‌کرد «داستان واقعی» را روایت می‌کند، نقض کرده است. هر دو کتاب در مورد بلک دانلی ها، یک خانواده کاتولیک ایرلندی مهاجر بدنام بود که درگیر درگیری خشونت آمیز بود که منجر به کشته شدن پنج نفر از اعضای آن توسط گروهی در سال 1880 شد. وارثان نویسنده کتاب اصلی استدلال کردند که کتاب بعدی کپی شده است. تزئینات داستانی در اصل نویسنده کتاب بعدی استدلال می کند که او تصور می کند تزئینات واقعی هستند زیرا به طور قابل اعتمادی به این صورت ارائه شده اند و از آنجایی که او از کلمات مختلفی برای بیان یک داستان استفاده می کند، نمی توان منصفانه او را به نقض حق چاپ متهم کرد.

دادگاه موافقت کرد و حکم داد که حق چاپ از ادعاهای قابل قبول حقایق محافظت نمی کند، مهم نیست که آنها بعداً چقدر تخیلی هستند. دادگاه این را از داستان هایی مانند «سفرهای گالیور» یا «پروژه جادوگر بلر» متمایز کرد، جایی که بازنمایی هایی مبنی بر «واقعی» داستان به وضوح صرفاً برای سرگرمی است.

این یک تصمیم معقول است. به هر حال، همانطور که مرور شما اشاره کرد، تمام آن چیزی که «تاریخ» تا به حال بوده، چیزی است که دیگران، مانند تاسیتوس یا هرودوت، می‌گویند اتفاق افتاده است، خواه واقعاً اتفاق افتاده باشد یا نه.

جان سیمپسون
اصلی
قانون شیفت
تورنتو

من هیچ اشکالی نمی بینم که نویسندگان از تخیل خود برای خواندن تاریخ های کلاسیک استفاده کنند. همانطور که پلینی جوان در روم باستان مشاهده کرد: «هیچ خوان و شنونده کم نیست. این برای ماست که چیزی تولید کنیم که ارزش نوشتن و شنیدن داشته باشد.»

دیو گلانتز
فیرفکس، ویرجینیا