منحیاط NA از نیم دو بلوک آپارتمانی یکسان در Sumgait ، یک شهر صنعتی جذاب و جذاب در نزدیکی پایتخت آذربایجان ، باکو ، گروهی از پسران نوجوان در اطراف Elshan ، که در حال ضبط یک فیلم YouTube است ، جمع می شوند. وی با به تصویب رساندن “صدای رادیویی” ، نام روستاهایی را که توسط “ارتش باشکوه” آذربایجان در اطراف قره باغ ، یک محوطه قومی ارمنی در داخل آذربایجان آزاد شده و در قلب یک درگیری طولانی و مرگبار در لبه اروپا قرار دارد ، آزاد کرد. مانند اکثر ساکنان محوطه ، خانواده الشان نیز پناهندگانی هستند که از خانه خود در گوبادلی ، یکی از هفت منطقه مجاور قره باغ کوهستانی که در اوایل دهه 1990 در طی جنگ توسط ارامنه اسیر شده بودند ، آواره شده اند.
این اولین درگیری قومی بود که با فروپاشی امپراتوری شوروی همراه بود. اما الشان و پسران متولد شده پس از آن جنگ با آتش بس ناآرام ، اطلاعات کمی در مورد اتحاد جماهیر شوروی دارند. همچنین به آنها هیچ وقت گفته نشده بود كه هجوم به جنگ با كشتار وحشتناكی از ارامنه قومی در سومگایت در سال 1988 آغاز شد. آنچه پسران می دانند این است كه چهار سال بعد شبه نظامیان ارمنی بزرگترین قتل عام آن جنگ را در خارج از روستای خوجالی ، در داخل محاصره آذربایجانی ها می گویند 600 نفر از بستگان آنها به قتل رسیدند. اگرچه پسران در زندگی خود هرگز ارمنی ندیده اند ، اما صحبت در خانه های آنها از آسیب ، نفرت و اشتیاق به خانه است. بزرگسالان می گویند: “ارامنه مردم نیستند.” “ما نمی توانیم با هم زندگی کنیم … آنها باید سرزمین ما را ترک کنند … ما هیچ اشتباهی نکردیم.”
دو ساعت پس از ساخت فیلم الشان ، اعلامیه ای از طرف الهام علی اف رئیس جمهوری آذربایجان در توییتر منتشر شد: ارتش سه روستا را در منطقه گوبادلی “آزاد” کرده است. این ترکیب ، همراه با بقیه Sumgait ، در شادی فوران می کند. مردم با رقص و به اهتزاز درآوردن پرچم های آذربایجان و متحد اصلی آن ، ترکیه ، به خیابان ها می ریزند. یک عضو شورای محلی Sumgait پیامی را به a تلویزیون دوربین: “ما دیگر پناهنده نیستیم.”
از آنجا که آذربایجان ، یک کشور 10 میلیون نفری نفت خیز ، در جنگ با ارمنستان ، یک همسایه فقیرتر و کوچکتر ، جنگ را از دست داد ، آنها یک ربع قرن در انتظار این لحظه بودند. در آن زمان آذربایجان دچار آشفتگی بود ، در حالی که ارمنستان ارتش بهتری داشت و از روسیه پشتیبانی بیشتری می گرفت. جنگ با آتش بس به پایان رسید و آذربایجان را با از دست دادن قلمرو و غرور ترک کرد. آزاد ایزاده ، که در آن درگیری شرکت کرد و بعداً به عنوان سخنگوی ارتش آذربایجان خدمت کرد ، می گوید: “ما با احساس تحقیر عمیق از آن جنگ برگشتیم.” “ما نتوانستیم از سرزمین ، فرزندان و مادران خود دفاع کنیم.” در آن زمان ، او موظف بود از دست دادن شوشا ، ارگ فرهنگ آذری و بالاترین شهر بزرگ در منطقه قره باغ کوهستانی خبر دهد. وی می گوید: “خبرخوانان آذربایجان از اعلام آن در اخبار تلویزیون خودداری كردند.” اکنون تمام صحبت ها در مورد “پس گرفتن شوشا” است.
این موج اعتماد به نفس ملی تا حدی نتیجه یک بنگاه نفت و گاز است که به رشد اقتصادی آذربایجان دامن زده و هزینه های هنگفت نظامی را طی دو دهه گذشته پرداخت کرده است. با وجود اینکه آذربایجان قدرت بیشتری پیدا کرده است ، عدم موفقیت در بازیابی زمین در اطراف قره باغ کوهستانی که به گفته واسطه ها از اواسط دهه 1990 باید دوباره به آن برگردد ، باعث ناامیدی عمیق شده است.
ماشه این حمله همه جانبه در ژوئیه رخ داد ، زمانی که ارمنستان و آذربایجان بر سر مرز توووز ، بیش از صد مایل از قره باغ کوهستانی ، اما نزدیک به خط لوله انتقال نفت از آذربایجان به ترکیه از طریق گرجستان ، با یکدیگر درگیر شدند. یک ژنرال آذربایجانی کشته شد. روسیه با آوردن انبوهی از محموله های نظامی ، تقویت مواضع ارمنستان را آغاز كرد. ترکیه برنامه ریزان ، نیروها و هواپیماهای نظامی را برای یک تمرین مشترک با آذربایجان فرستاد. (آذری ها از نظر قومی به ترک ها نزدیک هستند.)
در باکو ده ها هزار نفر به خیابان ها ریختند و خواستار پایان دادن به قفل شدن covid-19 شدند- و خواستار جنگ شدند. آنها شعار دادند: “فرمانده کل ، سلاح به ما بده.” جمعیت اندکی به مجلس راه یافتند. پلیس گاز اشک آور پاشید. آقای علی اف ، یک رهبر اقتدارگرا که پست خود را از پدرش در سال 2003 به ارث برده بود ، لرزید. اگر نیازی به بهانه های بیشتر برای جنگ داشت ، بلافاصله یکی از آنها را نیکول پاشینیان ، نخست وزیر پوپولیست ارمنستان ، که برای ارائه پیام مشتعل به قره باغ کوهستانی ارائه شد ، ارائه داد: اتحاد با ارمنستان مناسب است. وی اظهار داشت: “آرساچ ارمنستان است و بس.”
“ما به یک نتیجه منطقی رسیدیم که ارمنستان قصد ندارد سرزمینهای اشغالی را بازگرداند و یا اجازه دهد [Azerbaijani] پناهندگان به عقب برگردند. “هیکمت حاجی یف ، مشاور آقای علی اف می گوید. بنابراین در تاریخ 27 سپتامبر آذربایجان وارد جنگ شد. “این جنگ علی اف نیست. این یک جنگ مردمی است. “زائور شیریه اف از گروه بین المللی بحران که می خواهد درگیری ها را حل کند ، می گوید. “اما این می تواند به او مشروعیت مادام العمر بدهد.”
مسلح به هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه و اسرائیل ، آموزش دیده تا ناتو ارتش آذربایجان با معیارهای مربیان ترک و با شور ملی گرایان شلیک کرده است ، تانک ها و سیستم های دفاع هوایی ساخت روسیه ارمنستان را لگدمال کرده است. سربازان این کشور بخشهای هفت منطقه را بازپس گرفته ، در محدوده شلیک راهرویی که ارمنستان را به قره باغ متصل می کند ، آمده اند و چشم انداز خود را به سمت شوش قرار می دهند. ارامنه در این محاصره با شلیک موشک به شهرهای آذربایجان واکنش نشان داده اند ، آخرین حمله به کشته شدن 20 غیرنظامی در بردا انجامید.
آنچه آذربایجان آن را جنگ آزادی می داند ، ارمنیان آن را جنگ بقا می دانند. دو سوم جمعیت قره باغ کوهستانی ، یعنی حدود 90 هزار نفر ، فرار کرده اند. آقای شیریریف می گوید: “بازگشت به شوشا برای بازیابی حس عدالت آذربایجان ضروری است ، اما با بی عدالتی به دیگران امکان پذیر نیست.” گرفتن شوشا ممکن است یک پیروزی بزرگ باشد. جلوگیری از مارپیچ دیگری از بی عدالتی سخت تر خواهد بود. اما سعی کنید این جمله را به پسران سومگیت بگویید. ■
این مقاله در بخش چاپ اروپا با عنوان “چرخ می چرخد ، این بار” منتشر شد