جHINA اغلب کشوری در کل ناسیونالیسم نامیده می شود. واقعیت پیچیده تر از آن و بدبینانه تر است. برای اثبات ، به آرامش چشمگیر (حداقل تاکنون) حاکم شده از 15 ژوئن نگاه کنید ، زمانی که نیروهای چینی و هندی با مرگبارترین درگیری مرزی خود طی تقریباً نیم قرن گذشته جنگیدند. در یک بعد از ظهر پر هیجان در پکن ، تقریباً سه روز پس از آن درگیری هیمالیا ، چند پلیس با ظاهری خسته کننده تنها نشانه امنیت بیشتر در اطراف سفارت هند بودند.
رسانه های دولتی چین تا آن زمان گزارش های مختصری از یک حادثه خشونت آمیز مرزی صادر کرده بودند. تعداد زیادی از کاربران اینترنت اخبار مربوط به سربازان هندی را دوباره منتشر کردند. تنها نارضایتی در مورد عدم موفقیت منابع رسمی چینی در افشای جزئیات تلفات ارتش چین وجود داشت. در واقع ، برخی از شهروندان غیرقانونی با ماجرا به عنوان یک شوخی رفتار می کردند و سربازان هند را به سخره می گرفتند.
این پاسخ خاموش را با عصبانیت تحریک شده توسط مدیر یک تیم بسکتبال آمریکا ، داریل موری ، از هیوستون راکتس ، هنگامی که شعار: “برای آزادی مبارزه کن ، کنار هنگ کنگ باش” را برای حمایت از اعتراضات ضد دولتی ، دوباره توئیت کرد ، مقایسه کنید در آن قلمرو میلیون ها چینی خواستار اخراج آقای موری شدند. ظرف دو روز پخش کنندگان چینی اعلام کردند که بازی های Rockets را نشان نمی دهند.
ناسیونالیسم چینی اغلب با ببری مقایسه می شود که روسای حزب کمونیست سالها از آن تغذیه کرده اند – و اکنون از ترس خوردن در صورت پایین آمدن از خوردن ، محکوم به سوار شدن به آنها شده اند. در حقیقت ، ناسیونالیسم مردمی به مخزنی عمیق و مصنوعی شبیه انسان ساخته شده است که بوسیله تخریب و مجاری سازی نیروهای طولانی مدت ایجاد شده است. بیشتر اوقات ، رهبران چین می توانند خشم عمومی را به میل خود مهار یا از بین ببرند. فقط در بزرگترین بحران ها احساس محدودیت در باز کردن درب سیلاب برای کاهش فشار خطرناک دارند.
نارضایتی های عمومی به ویژه در مواردی که آمریکا ، ژاپن یا سایر کشورهایی که بسیار محکوم شده اند درگیر شود ، شدید است. چاگوان در ماه مه 1999 در پکن گزارشگر بود ناتو هواپیماهای جنگی سفارت چین در بلگراد را بمباران کردند و سه روزنامه نگار را کشتند. رهبران چینی وعده های آمریکایی مبنی بر اینكه این یك حادثه است را نادیده گرفتند و به مدت چهار روز دانشجویان به سفارت های آمریكا و انگلیس سنگ پرتاب كردند. خشونت مانند آب شیر آب کنترل می شد. شکستن پنجره ها و اتومبیل های پارک شده دیپلمات ها مجاز بود. اما هنگامی که جوانان سعی کردند پرچم سفارت آمریکا را با پارچه ای شعله ور روی یک میله بامبو بلند بسوزانند ، چاگوان نظاره گر ضرب و شتم پلیس شبه نظامی آنها بود. “خائنان!” جمعیت را زوزه می کشید.
هند که اغلب توسط چینی ها به عنوان فقیر و آشفته رد می شود ، در گالری سرکش قلدرهای امپریالیستی که جوانان چین در مدرسه از آنها یاد می گیرند ، نیست. از اهمیت حیاتی ، تجارت دو طرفه با هند نسبتاً متوسط است: 11 کشور شرکای تجاری بزرگتری برای چین هستند. همه این عوامل حاکمان چین را آزاد می گذارند تا بحران هند را نادیده بگیرند. حتی وقتی چین بی پروا به نظر می رسد ، در حال محاسبه پاداش ها و خطرات است.
فرصت طلبانه بله ، بی پروا نه
یک مقاله آشکار که سال گذشته توسط کتیان ژانگ از دانشگاه جورج میسون ، در ویرجینیا منتشر شد ، چگونگی سنگینی چین در منطقه خود را نشان می دهد. این عنوان با عنوان “زورگو محتاط: شهرت ، عزم راسخ و استفاده از زورگویی پکن در دریای چین جنوبی” ، ادعاهایی را امتحان می کند که تمایل چین به استفاده از زور با افزایش قدرت نظامی یا قاطعیت رهبران خود توضیح داده می شود. در حقیقت ، چین در دهه 1990 بیشتر از نیروهای مسلح خود استفاده کرد ، زمانی که آنها ضعیف بودند. امروز چین ترجیح می دهد از گارد ساحلی ، شبه نظامیان دریایی و سایر آژانس های خود برای قلدری همسایگان استفاده کند. چین در زمان هو جینتائو ، رهبر کاملاً محتاط این کشور در 12-12-2002 نسبتاً تهاجمی بود. خانم ژانگ با استفاده از آرشیو چینی و مصاحبه با مقامات ، “نظریه تعادل هزینه” در مورد تصمیم گیری را ارائه می دهد: اینكه چین “هنگامی كه نیاز به ایجاد شهرت برای عزم حل و فصل بالا باشد و هزینه اقتصادی آن پایین باشد” از زورگویی استفاده می كند. بنابراین چین در اوایل دهه 2000 وقتی خواستار معامله تجارت آزاد با انجمن ملل آسیای جنوب شرقی بود ، در دریای چین جنوبی ساکت بود. بعداً پس از تصمیم گیری در مورد نیاز این گروه به تجارت چینی بیش از راه دیگر ، قاطع شد و باید از جستجوی کمک بین المللی در دریای چین جنوبی منصرف شد. چین به ویژه دوست دارد درد اقتصادی نامتقارن را تحمیل کند ، مانند زمانی که واردات موز از فیلیپین را در یک اختلاف ارضی در سال 2012 ممنوع کرد ، کشاورزان فیلیپینی را ویران کرد ، اما به سختی به مصرف کنندگان خود آسیب رساند.
این الگو ادامه دارد. تحریم های اخیر چین مواردی مانند گوشت گاو استرالیا یا بازیهای راوست هوستون را هدف قرار داده است ، اما کالاهای حیاتی تر نیست. همه اینها پرتاب دیگری بر قدرت ابراز وجود چین در این سال همه گیر است و این تصور که چین در حال استفاده از جهانی است که توسط covid-19 منحرف شده و وزن خود را دور می زند. این درست است که چین در ماه های اخیر تهاجمی بوده است. فراتر از آمادگی برای درگیری در مرز هند ، تصمیم گرفته است که قانون امنیت ملی سختگیرانه ای را علیه هنگ کنگ وضع کند ، تحریم های تجاری علیه استرالیا و دیگر کشورهای غربی را سیلی زد و کشتی های گارد ساحلی را برای غرق یا آزار کشتی های خارجی در آبهای مورد اختلاف دریای چین جنوبی این نیز درست است که جهان از نظر ژئوپلیتیکی منحرف شده است. برای دولت ها سخت است که چین را به خاطر دموکراسی در هنگ کنگ سرزنش کنند ، در حالی که برای خرید دستگاه های تهویه چینی نیز مذاکره می کنند. اما اقتصاد نیز مهم است.
این زمان کاهش تقاضای جهانی کالاهای چین و قطع زنجیره های عرضه است. مقامات چینی شرط بندی بر روی تقاضای داخلی برای بهبود کشور خود از covid-19. برای کنترل ویروس ، مرزهای سرزمین اصلی تقریباً به روی همه خارجیان بسته است. والدین چینی دو بار در فکر اعزام دانشجو به دانشگاه های آمریکا ، استرالیا و اروپا هستند. مقامات چینی غر می زنند که بانک های خارجی مستقر در هنگ کنگ باید از قانون امنیت ملی حمایت کنند ، زیرا آنها بسیار قابل تعویض هستند.
در مجموع ، چین نسبت به مدتی دیگر نسبت به سایر کشورها اعتماد کمتری دارد. همین چین نیز غیر معمول ادعا می کند. از این منطق پیروی کنید ، و داشتن روابط اقتصادی محدود با چین ممکن است باعث امنیت بیشتر کشورهای دیگر نشود. هند آخرین کشوری است که با این معضل روبرو شده است. آخرین نخواهد بود. ■
یادداشت سردبیر: برخی از پوشش های covid-19 ما برای خوانندگان رایگان است اکونومیست امروز، خبرنامه روزانه ما. برای اطلاعات بیشتر و ردیاب همه گیر ما ، به مرکز ویروس کرونا مراجعه کنید
این مقاله در بخش چاپ چاپ چین تحت عنوان “چرا چین قلدری می کند” منتشر شد