نامه به سردبیر | نسخه 4 سپتامبر 2021

به این داستان گوش کن
از صدا و پادکست بیشتر لذت ببرید iOS یا اندروید.

مرورگر شما پشتیبانی نمی کند

نامه ها از طریق ایمیل به [email protected]

شکست تفکر غربی

آویزان کردن شکست افغانستان به جو بایدن بدتر از ناعادلانه است، غیرعقلانی است (“نابودی بایدن”، 21 اوت). ناعادلانه است، زیرا از سوی بسیاری پیش بینی شده بود که مسئله افغانستان به یک آشفتگی ختم شود. بیهوش، چون منابع واقعی این فاجعه نه سیاسی است و نه نظامی، فلسفی است. تفکر غربی، مشترک اروپایی ها و آمریکایی ها، مشروط به تفکر روشنگری است که بر بهبود فرد متمرکز است. بر خلاف آنچه که بسیاری از دست اندرکاران آن فکر می کنند و هنوز هم فکر می کنند، این به سختی به درک جوامع کمک می کند.

گرایش متعاقب غرب به قلع و قمع اجتماعی، علاوه بر استکبار، نه تنها به اهداف خود دست نیافته است، بلکه منجر به فهرست بلندبالایی از تراژدی های اجتماعی و سیاسی، مانند کمونیسم در روسیه و جاهای دیگر، یا ابتکارات دولت سازی آمریکا شده است. در ویتنام، عراق و اکنون افغانستان.

پروفسور اویاتار فریزل
دانشگاه عبری اورشلیم

با توجه به مقاله هنری کیسینجر در مورد شکست‌های دیپلماتیک آمریکا در افغانستان (با دعوت، 25 اوت)، به خوبی مستند شده است که چگونه آمریکا و انگلیس در ایجاد یک گروه قدرتمند مجاهدین از یک دسته از بنیادگرایان شرور که هسته اصلی آنها بودند، دست داشتند. قبل از حمله شوروی به آن کشور، افغان نبودند. دلیل آشکار این امر کشاندن اتحاد جماهیر شوروی به یک جنگ طولانی مدت بود. هم رونالد ریگان و هم مارگارت تاچر آشکارا تحسین خود را نسبت به مجاهدین ابراز کرده بودند و مسلماً با حمایت قابل توجه از آنها به هدف خود در شکست کمونیسم دست یافتند.

«جنگ‌های سایه» کریستوفر دیویدسون، که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، حاوی گنجینه‌ای از استناد به اسناد طبقه‌بندی‌شده، مصاحبه با بازنشستگان است. سیا و MI6 عوامل، و همچنین ارجاع به بسیاری از کتاب های عالی دیگر در این زمینه. با مخالفت با این دانش، جای تعجب نیست که آقای کیسینجر به جای نگاه عمیق تر به تاریخ دخالت آمریکا در منطقه، مشاهدات عجیب و غریبی درباره شکست های دیپلماتیک انجام دهد.

آقای کیسینجر با بیان اینکه “ما در میان حمایت گسترده در پاسخ به حمله القاعده به آمریکا وارد افغانستان شدیم” و انتقادات سبکی از تلاش های دیپلماتیک انجام داد، آقای کیسینجر سعی کرد فصل شرم آور تاریخ آمریکا را که از اواخر دهه 1970 آغاز شده بود، سفید کند. قبل از اینکه ادعا کند این کار را کرده است.

پیتر باشفورد
دبی

آقای بایدن به شدت به WB Yeats علاقه دارد. نمی‌دانم که آیا او باید به هشداری که در یکی از معروف‌ترین آثار شاعر، «آی دوم» آمده است، توجه می‌کرد: همه چیز از هم می‌پاشد. مرکز نمی تواند نگه دارد. هرج و مرج محض بر جهان رها شده است… بهترین ها هیچ اعتقادی ندارند، در حالی که بدترین ها پر از شدت پرشور هستند.

آگوستوس هانی
نیویورک

با دقت پیش بروید

یک داستان هشداردهنده در مورد این گفته شما مبنی بر اینکه یک روز، مردم می توانند پیشگیرانه واکسینه شوند (“Vaxelerando”، 7 اوت). در مارس 1976، به دستور مدیر مرکز کنترل بیماری، ایالات متحده رئیس جمهور اعلام کرد که واکسیناسیون انبوه هر آمریکایی، در مدت کوتاهی، علیه یک اپیدمی یا همه گیری آنفولانزای خوکی، مشابه آنچه در سال 1918 انجام شد. رئیس جمهور می خواست از سلامت عمومی محافظت کند.

اولین واکسن های آنفولانزای خوکی در 1 اکتبر 1976 انجام شد. آنها با عجله کمی بیش از دو ماه بعد به حالت تعلیق درآمدند. دلیل آن این بود که بروز سندرم گیلن باره در گروه واکسینه شده حدود چهار برابر بیشتر از حد طبیعی بود. اپیدمی مرگبار آنفولانزای خوکی هرگز رخ نداد.

روند تصمیم گیری در بالاترین سطح سیاسی، در رابطه با خطرات «واکسیناسیون دسته جمعی پیشگیرانه»، در گزارشی از ژوئن 1978 که توسط ریچارد نوستاد و هاروی برای وزارت بهداشت، آموزش و پرورش و رفاه تهیه شده بود، به تفصیل شرح داده شده است. فاینبرگ، که بعداً با عنوان «همه‌گیری که هرگز نبود».

پریمو آرامبولو
راویل، مریلند

آدامس رایگلی

در حالی که ما از دیدن مقاله ای در مورد محصولات آدامس لذت می بردیم، یک اشتباه کوچک در مقاله شما وجود داشت، “ترکیدن حباب: چگونه آدامس خنک خود را از دست داد” (1843، 26 ژوئیه). ویلیام ریگلی جونیور یک نابغه بازاریابی بود که تاکتیک های پیشگام او تا به امروز مورد مطالعه قرار گرفته است. اشتیاق او به تبلیغات، او را به عنوان “استاد فروش” به ارمغان آورد. بنابراین، همانطور که شما ادعا کردید، او هرگز فروش آدامس را یک “مشکل” نمی دانست، بلکه به عنوان یک چالش سرگرم کننده که در آن عالی بود.

او با کنایه می گفت: “فروش چیزی است!” و به قول معروف بازاریاب دیگری که هر احمقی می تواند صابون درست کند، سرزنش کرد. برای فروش آن به یک مرد باهوش نیاز است. چیزی که او در واقع گفت: «هر کسی می‌تواند آدامس درست کند. ترفند این است که آن را بفروشیم.» اما یک ترفند مشکلی ایجاد نمی کند. همانطور که رایگلی می‌دانست، و مقاله شما بیان کرد، بازاریابی عالی در مورد ثبت لحظه است. در گذشته، ورزشکاری بود که قبل از یک شاهکار دیدنی، آدامس می‌ریخت، یا نوجوانی بود که در لحظه‌ای عمدی، حباب‌های شادی‌آور می‌پرید. هر نسلی چالش های خود را برای مقابله دارد و آدامس می تواند با ارائه لحظات بهتر و لبخند بیشتر کمک کند.

اندرو کلارک
رئیس جمهور جهانی
مارس ریگلی
مک لین، ویرجینیا

مقاله شما ادعا می کند که “چند محصولی به اندازه آدامس بی معنی هستند”. من و بسیاری دیگر از پزشکان دندانپزشکی در سراسر جهان به شدت مخالفیم. در کنار مسواک زدن منظم، مراجعه به دندانپزشک و رعایت رژیم غذایی سالم، جویدن آدامس بدون قند یک سلاح مهم در زرادخانه اقدامات پیشگیرانه در برابر پوسیدگی و بیماری دندان است. به سختی می توانید دندانپزشکی را به نفع آدامس های حاوی قند پیدا کنید، اما آدامس های بدون قند پیشنهاد متفاوتی است. به تمیز کردن دهان و محافظت از دندان ها و لثه ها در برابر پلاک و اسیدهای مضر کمک می کند. همچنین تولید بزاق، سیستم دفاعی طبیعی دهان را تحریک می کند.

با این حال، آدامس ممکن است به عنوان نمادی از شورش که باعث کاهش فروش می شود، ذخایر خود را از دست داده باشد. من امیدوارم که بازاریابان بتوانند در عوض مزایای سلامت دهان و دندان آن را برجسته کنند، به نفع دندان های کشور بلکه به نفع NHS و کیف عمومی است که در غیر این صورت هزینه را متحمل می شود.

لیز کی
رئیس منتخب انجمن دندانپزشکی بریتانیا
لندن

کندی و برلین

درست نیست که بگوییم، همانطور که یک بررسی کتاب انجام داد، گفت که جان اف کندی نسبت به برلین تقسیم شده «وسواس» شد («عملیات زیرزمینی»، 7 اوت). در واقع، کندی نگران بود که استفاده از نیروهای آمریکایی برای جلوگیری از ساخت دیوار، همانطور که بسیاری از آلمانی‌ها در آگوست 1961 از جمله ویلی برانت، شهردار برلین غربی درخواست کرده بودند، ممکن است باعث درگیری مسلحانه با مسکو شود. با تأخیر، تقریباً دو سال پس از ساخت دیوار، کندی سرانجام تصمیم گرفت از شهر دیدن کند. در آن زمان بود که او سخنرانی “Ich bin ein Berliner” خود را ایراد کرد.

من اتفاقاً در سال 1961 به عنوان یک خبرنگار جوان در برلین زندگی کردم و به همسر آینده ام کمک کردم تا از برلین شرقی به غرب فرار کند. از قضا یکی از کارهای رشته من با NBC، که به تامین مالی “تونل 29” کمک کرد، که هلنا مریمن آن را ماهرانه در کتابش توصیف کرد.

لسلی کولیت
برلین

صلاحیتهای اصلی

من از ستون بارتلبی در مورد تکثیر اصطلاحات تخصصی (31 ژوئیه) لذت بردم. من به‌عنوان یک رویکرد پیشگیرانه برای اطمینان از اینکه تأثیر مثبتی بر سوء استفاده تصاعدی از اصطلاحات تخصصی دارم، دارم.

اریک ایوانز
بروکلین، ماساچوست

در سال 1956 سی اس لوئیس به یک نویسنده جوان مشتاق گفت:

همیشه کلمه مستقیم ساده را به کلمه مبهم طولانی ترجیح دهید. وعده ها را عملی نکنید، اما به آنها عمل کنید. هرگز از اسم‌های انتزاعی استفاده نکنید، در صورتی که اسم‌های عینی این کار را می‌کنند. اگر منظورتان «مردم بیشتری مردند» نگویید «مرگ و میر افزایش یافت».

توصیه خوب برای کودکان، مدیران، سیاستمداران، واعظان و غیره.

کشیش دیوید گلید
اسکندریه، ویرجینیا

بارتلبی نظر خود را در مورد اصطلاحات تخصصی سازمانی به خوبی بیان کرد. بهترین استفاده از اصطلاحی که تا به حال با آن مواجه شده ام، نام شرکت Global Closure Solutions است. روی بطری ها را می سازد.

پل هریسون
لندن