شارلمانی – آنچه بلدریک بلکادر در مورد اروپا می گوید | اروپا

منN یک قسمت از “Blackadder” ، یک کمیته تاریخی تاریخی بریتانیا ، ادموند بلکادر متوجه شد که مجبور است اولین فرهنگ لغت انگلیسی ساموئل جانسون را بازنویسی کند ، پس از آن که شخص خاندان ابد خود ، بالدریک ، نسخه اصلی آن را روی آتش انداخت. زمان کوتاه است و او در صورت عدم موفقیت به قتل وحشتناک تهدید شده است. با ناامیدی از بالدریک کمک می خواهد. تعریف بالدریک از “سگ” قطعاً اصیل است: “گربه نیست”. وقتی نوبت به تعریف اروپا می رسد ، سرانجام ناخواسته بالدریک داخلی خود را کانال می کنند. اروپا بیشتر از آنچه هست تعریف می شود با آنچه نیست.

از نظر برخی ، اروپا – به تعبیر بالدریکین – آمریکا نیست. در زمان دونالد ترامپ ، شکاف بین آمریکا و اتحادیه اروپا گسترش یافته ، با اتحادیه اروپا به عنوان یک رقیب در تجارت و یک کشتی آزاد در دفاع دیده می شود. رهبرانی از جمله امانوئل ماکرون ، رئیس جمهور فرانسه ، اکنون بیشتر در قالب تمدن اروپایی و نه غربی فکر می کنند. هم آمریکا و هم اتحادیه اروپا آقای ماکرون سال گذشته در یک سخنرانی استدلال کرده بود که ممکن است دموکراسی های سرمایه داری باشد ، اما اروپا سبزتر ، برابرتر و انسانی تر است. اما همه موافق نیستند که آمریکا بهترین مثال برای آنچه اروپا نیست ، است. آمریکوفیل ها هنوز در کمین هستند اتحادیه اروپا، به ویژه در اروپای شرقی ، جایی که آمریکا در زمان آقای ترامپ بسیار محبوب بوده است.

به طور معمول ، این آمریکوفیل ها تعریفی متفاوت اما هنوز بالدریک را ترجیح می دهند: اروپا روسیه نیست. پیوستن به اتحادیه اروپا راهی برای ادعای استقلال از مسکو برای کشورهای اروپای شرقی بود. در طی دهه های 1990 و 2000 ، اروپا یک پروژه بشارت بود ، برای هر کسی که مایل به ثبت نام باشد ، باز است. حالا این یک انحصاری است. گسترش به جای یک فرصت به عنوان یک بار مشاهده می شود. مرزهای این بلوک باید دقیقاً مشخص شود ، زیرا مرزهایی که بین اروپا و روسیه قرار دارند مجبورند یک طرف را انتخاب کنند. بعضی اوقات دیگران به جای آنها تصمیم می گیرند. هنگام بحث در مورد اتحادیه اروپادر پاسخ به بلاروس به سوی استبداد ، تیری برتون ، کمیسر فرانسوی ، هنگامی که اعلام کرد: “بلاروس اروپا نیست” ، قسمت آرام را با صدای بلند گفت.

در صورت وجود توافق بیشتر ، در مورد تعریف اروپا به عنوان آفریقا نیست. اروپایی ها زمانی در آفریقا گسترش یافتند. حالا آنها از عکس این ترس دارند. مهاجرت یک مسئله عصبی بوده است ، اما در مورد آفریقا اتفاق نظر زشتی وجود دارد: مهاجرت قانونی محدود و برخورد وحشیانه با هرکسی که به طور غیرقانونی وارد شود. به عنوان مثال “تقلا برای اروپا” نوشته استیون اسمیت ، كه چشم انداز مهاجرت دسته جمعی از آفریقا به اروپا را بیان می كند ، از آقای ماكرون تحسین گسترده دریافت كرد. بعضی اوقات این نگرش به نژادپرستی کامل منتهی می شود. در طی یک ملاقات ، یک دیپلمات جنوبی خلاصه ای از اتحادیه اروپابحث درباره پناهندگی با یک اولتیماتوم حیرت انگیز: اروپا باید تصمیم بگیرد که آیا می خواهد سیاه پوست باشد. با وجود تمام ادعاهای اروپایی ها که آقای ترامپ به ارزش های لیبرالی توهین می کند ، آنها همیشه تفاوت چندانی ندارند. وقتی صحبت از سیاست اتحادیه در مورد آفریقا می شود ، شباهت هایی وجود دارد. تنها دلیلی که “دیوار بساز” هرگز درگیر آن نشد اتحادیه اروپا به این دلیل است که این اتحادیه از مدیترانه به عنوان خندق استفاده می کند – یکی از این مناطق از سال 2014 تاکنون 20،000 نفر در آن جان خود را از دست داده اند.

آفریقا نبودن یک پیگیری طولانی مدت بوده است. پس از همه ، اتحادیه اروپا به عنوان باشگاهی متشکل از پنج امپراتوری شکست خورده و محو شده (به علاوه لوکزامبورگ) که در حال بررسی چگونگی بقا بودند ، آغاز شد. تعریف اروپا به عنوان غیر چین تحول جدیدتری است. قرار بود ورود چین به سازمان تجارت جهانی خبر از عصر غرب زدگی بدهد. در عوض ، شرکت های چینی مالکیت معنوی را از رقبای غربی ربودند ، در حالی که دولت چین بازار خود را حتی به عنوان بازار بسته تا حد زیادی بسته نگه داشت اتحادیه اروپا خود را باز کرد. اکنون رهبرانی مانند آنگلا مرکل ، صدراعظم آلمان ، نگرانند که یک قدرت غیر دموکراتیک برای اولین بار از نظر فناوری پیشرو باشد. دیگر رقبای سیستمی با سهولت بیشتری نادیده گرفته شدند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، به دلیل ضرب و شتم نازی ها در جنگ های زمینی ، خوب شناخته شد ، اما در تولید زندگی خوب بد بود. از نظر اروپاییان ، برتری آمریکا در نهایت خوب بود ، زیرا این دموکراسی سرمایه داری نیز بود. اروپای انحطاطی متناسب با ثروت و قدرت آمریکا بود ، اما زندگی در ارتشهای ضعیف ، تعطیلات طولانی و دولتهای رفاهی چاق را ترجیح داد. چین چنین راحتی را ارائه نمی دهد. چشم انداز قدرت برتر از نظر فنی برای مقابله با مشکلاتی مانند covid-19 بهتر از طریق یک سیستم سیاسی منفور ، در ذهن اتحادیه اروپا رهبران اگر اروپا تلاش می کند تا با نتایج سیستم های رقیب مطابقت داشته باشد ، پس چرا مردم باید از آن حمایت کنند؟

شاید ایمان این کار را انجام دهد. اتحادیه اروپاپدران بنیانگذار ممکن است کاتولیک های متدین باشند ، اما خدا در ساختارهای آن غایب است. اولیویه روی ، نویسنده فرانسوی ، در “آیا اروپا مسیحی است؟” “یا شاید این ستون هویت اروپایی به قدری واضح بود که نیازی به تراشیدن آن در سنگ نبود.” اینکه اروپا بخشی از مسیحیت باشد یا یک فعالیت سکولار یک خطا در حال ظهور در اتحادیه است. این قانون همه چیز را از حقوق همجنسگرایان تا سقط جنین ، با دولتهایی در غرب لیبرال – و کشورهای دیگر ، کاهش می دهد اتحادیه اروپا خود نهادها – اکنون در برابر همتایان غیر لیبرال خود در شرق قرار گرفته اند. به جای اینکه با این سppال دست و پنجه نرم کنید ، گروه سیاسی سیاستمداران اروپایی به سازش ناآرامی دست یافته اند که به موجب آن اروپا به سادگی “مسلمان نیست”. این یک فروش آسان است. به گفته پیو ، یک نظرسنجی ، اکثر مردم ایتالیا ، لهستان ، یونان ، اسلواکی ، جمهوری چک ، لیتوانی و مجارستان دیدگاه “نامطلوبی” نسبت به مسلمانان دارند.

هرچه مردم می گویند من نیستم ، این همان چیزی است که من هستم

اتکا به روش تعریف متعارف بالدریک از ضعف نسبی اروپا ناشی می شود. جایی که زمانی قدرتهای اروپایی انتظار داشتند دیگران به هنجارهای آن متمایل شوند – طبیعتاً مانند یک ارزش جهانی پوشیده اند – اکنون نگران روند معکوس آن است. یا همانطور كه ​​ایوان كراستف ، یك نویسنده می گوید: «فقدان قدرت به معنای جهانی گرایی استثنایی می شود. شما بر اختلافات فشار می آورید. ” اتحادیه اروپا سیاستمداران نمی خواهند مستعمره آمریکا یا چین باشند ، در حالی که برخی از اسلام یا روسیه غیرقابل پیش بینی ترس دارند. آنها در پایان همه راههایی را که اروپا با هیچ سیستمی غیر از سیستم خود جور در نمی آورد توضیح می دهند. بالدریک افتخار می کند ، اما اتحادیه اروپا نباید باشد.

این مقاله در بخش چاپ اروپا با عنوان “اروپا بالدریک” چاپ شد

از این محتوا استفاده مجدد کنیدپروژه اعتماد