تیاو وارد جنگ شد بوسنی و هرزگوین به مدت سه سال و نیم خشمگین بود. سپس ، در سال 1995 ، پس از سه هفته محصور شدن در یک پایگاه هوایی آمریکایی در دیتون ، اوهایو ، رهبران درگیر معامله ای را برای پایان دادن به آن منعقد کردند. بوسنی ویران شده بود ، نیمی از جمعیت آن فرار کرده یا از نظر قومی پاکسازی شده بودند و بیش از 100000 نفر کشته شدند. این کشور از آن زمان در صلح بوده است. اما در 21 نوامبر ، دقیقاً یک ربع قرن پس از معامله دیتون ، بسیاری از بوسنیایی ها جشن نمی گیرند.
بیشتر آنها بدبخت هستند ، و درک دلیل آن کار سختی نیست. درآمد کم است ، خدمات عمومی ضعیف است و سیاستمداران در مورد همان مواردی که در جنگ جنگ کرده اند بحث می کنند. بوسنیایی ها پیر می شوند و مهاجرت می کنند ، شهرها توسط مه دود خفه می شوند و “عدنان سریماگیچ” از “ابتکار پایداری اروپا” ، اتاق فکر ، می گوید: “نیمی از افراد 14 ساله کشور از نظر عملکرد بی سواد هستند.”
قبل از جنگ 4.2 میلیون نفر در بوسنی زندگی می کردند. امروز احتمالاً بین 2.7 تا 3.3 متر وجود دارد ، هرچند کسی به طور قطعی نمی داند. با وجود چنین جمعیت اندکی ، گاهی گفته می شود که همه کشور به شهردار احتیاج دارد. در عوض دیتون یک سیستم پیچیده ایجاد کرد تا اطمینان حاصل کند که هیچ یک از سه گروه قومی اصلی کشور نمی توانند بر دیگران سلطه داشته باشند. 25 سال از آن غالباً از منطق سرپیچی می کند و به نظر می رسد که فقط منافع سیاستمداران ملی گرایی را که با موفقیت در برابر هرگونه تلاش برای اصلاح مقاومت مقاومت کرده اند ، تأمین می کند.
این کشور کوچک دارای یک دولت مرکزی ضعیف ، سه رئیس جمهور ، دو “نهاد” و یک شهر خودمختار است. اکثریت قریب به اتفاق صرب ها در جمهوری سرپسکا زندگی می کنند (RS) ، در حالی که بوسنیایی ها (اصطلاحی که به مسلمانان بوسنی ، که تقریبا نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند) گفته می شود و کروات ها عمدتا در ده کانتون آنچه فدراسیون نامیده می شود ، زندگی می کنند. اکثر احزاب اصلی ، گرچه نه همه ، از نظر قومی پایه گذاری شده اند و رهبران آنها به ندرت بر سر موضوعات مهم حاکمیت و روابط بین الملل اتفاق نظر دارند. یک “نماینده عالی” بین المللی فقط در کشور حضور دارد تا در صورت تهدید صلح بتواند از قدرتهای گسترده خود استفاده کند.
میلوراد دودیک ، که مدتهاست بر سیاست های این کشور تسلط دارد RS، بوسنی را مورد تمسخر قرار می دهد و درباره استقلال و ادغام با صربستان صحبت می کند. رهبران کروات بوسنیایی اغلب “نهاد سوم” خود را می خوانند. بوسنیایی ها 25 نوامبر را به عنوان “روز دولت” جشن می گیرند زیرا این زمانی است که بوسنی مدرن در سال 1943 تاسیس شد. در مدارس هر سه گروه قومی تاریخ مختلفی را می آموزند. قبل از جنگ 13٪ از ازدواج ها مخلوط بود و در سارایوو یک سوم ازدواج. در سال 2019 تعداد ازدواج های مختلط فقط 3٪ بود. یک نظرسنجی در سال 2018 نشان داد که 49٪ از جوانان بوسنیایی مایل به ترک هستند.
تاریکی به قدری فراگیر است که معمولاً والدین برای فشار دادن به فرزندان خود فشار می آورند. ایوانا کوک ، اهل توزلا ، چند ماه قبل از پایان جنگ به دنیا آمد. او می گوید از 25 دانش آموز در کلاس فارغ التحصیلی خود از مدرسه ، 20 دانش آموز رفته اند. مادر خانم کوک می گوید که از این که بعد از جنگ خودش را ترک نکرد پشیمان است. خانم کوک نمی خواست مهاجرت کند ، اما خوش شانس است. او یک کار و یک آپارتمان دارد که با دوست پسر خود مشترک است. حدود 80٪ بوسنیایی های سن او هنوز با والدین خود زندگی می کنند و بیکاری جوانان زیاد است.
در اوایل سالهای پس از جنگ ، بوسنیایی ها اختلاف زیادی با هم نداشتند و هنوز هم این مسئله وجود دارد که بسیاری از جوانان از شهرها یا روستاهای یک قومی ، یا شهر تقسیم شده موستار ، هرگز با یک فرد از قومیت دیگر ملاقات نکرده اند. اما نسبت به قبل کمتر است و سیاست بوسنی بسیار ظریف تر از آن است که معمولاً تصور می شود. در 15 نوامبر یک صرب به عنوان شهردار مرکزی بوشنیایی سارایوو انتخاب شد. اکثریت قریب به اتفاق جوانان بوسنیایی با یکدیگر خصمانه نیستند. آنها با هم ورزش می کنند ، فعالان جامعه مدنی با هم کار می کنند و بسیاری از افراد برای کار ، خرید یا فقط برای سرگرمی در جای دیگر روزانه از مرزهای بین نهادی عبور می کنند.
اما این لزوماً به این معنی است که نسل اولی که جنگ را به یاد نمی آورد ، کشور را تغییر خواهد داد. در انتخابات محلی هفته گذشته ، دراسکو استانیووکوویچ ، 27 ساله ، به عنوان شهردار بانیا لوکا ، پایتخت RS. او می گوید که رهبری آن فاسد است و باید جایگزین شود. او مخالف استقلال است RS، اما در غیر این صورت او بسیاری از مواضع ملی گرای صربستان را به عنوان آقای دودیک بر عهده دارد.
هانا کوراک ، 26 ساله ، جامعه شناس از سارایوو ، می گوید کمبود فرصت آفت نسل اوست. 87٪ از جوانان در سال 2018 نظرسنجی کردند ، شما برای یافتن شغل به ارتباط با افراد قدرتمند نیاز دارید. خانم کوراک می گوید ، زیرا تعداد بیشتری از جوانان تحصیل کرده و لیبرال مرخصی می گیرند ، بیشتر کسانی که ارزش ترقی و ملی گرایی کمتری دارند ، باقی می مانند. او فکر می کند که دیتون با مشروعیت بخشیدن به سیستمی که در آن قومیت مهم است ، در واقع باعث شده است که بسیاری از نسل او “حتی از والدینشان محافظه کارتر و ملی گرا باشند”.
آقای Cerimagic می گوید: “آنچه مرا می ترساند این است كه” سالها مردم می گفتند كه این به عهده جوانان است كه ما را از این بدبختی نجات دهند ، اما پس از آن تصور من این است كه آنها واقعاً با بقیه فرقی ندارند. ” برای کسانی که برای ایجاد بوسنی بهتر تلاش کرده اند ، “این یک مبارزه طولانی خواهد بود.” ■
این مقاله در بخش چاپ اروپا با عنوان “دیتون در 25 سالگی” چاپ شد