نامه به سردبیر | نسخه 5 آگوست 2021

به این داستان گوش کن
از صدا و پادکست بیشتر لذت ببرید iOS یا اندروید.

مرورگر شما پشتیبانی نمی کند

نامه ها از طریق ایمیل به [email protected]

جرم و مجازات

در مورد رهبر شما که خواستار کاهش حبس ابد شده است (“مجازات بیهوده”، 10 ژوئیه)، در 29 سال گذشته ساعت های بی شماری را صرف ملاقات با مردانی کرده ام که بدون آزادی مشروط در حال گذراندن حبس ابد هستند. یکی از آنها پدر بیولوژیک من است. استدلال های شما در مورد مجازات های بیش از حد به شدت ضربه زد. در روز پدر، هنگام ملاقات با چندین زندانی بالای 60 سال، به یاد کاهش بازگشت بسیاری از حبس های ابد افتادم. این مردان پشیمان معتقدند که می توانند از تجربیات خود برای دور زدن تقریباً هر جوان مشکل دار استفاده کنند. این ادعایی جسورانه است، اما این مجرمان مسن‌تر می‌توانند در برنامه‌هایی برای مقابله با جرایم فزاینده کمک کنند.

من نیز مانند بسیاری از سیاهپوستان آمریکایی، اعضای خانواده ای دارم که تسلیم خشونت با اسلحه شده اند. بنابراین اگرچه من بیش از حد نسبت به محکومان همدل نیستم، اما فکر می کنم باید امکان بازپروری و بخشش وجود داشته باشد. بسیاری از حبس های ابد فراتر از مولد بودن هستند.

استفان جانسون
نیویورک

من از نتیجه گیری بنتامیتی شما ناامید شدم که زندان ها برای جلوگیری از جرم هستند نه تاوان. این تنها یک دیدگاه را در مورد اینکه چرا ما افراد را مجازات می کنیم و بحث غنی درباره ماهیت مجازات را نادیده می گیریم، تایید می کند. حبس فقط برای بازدارندگی افراد از ارتکاب جرم نیست، بلکه یک کاتارسیس و قصاص هم برای قربانی جنایت و هم برای جامعه ای است که از نظر اخلاقی از آن منزجر شده است.

الکس ری
کاونتری

شما نروژ را به عنوان الگویی برای صدور حکم معرفی کردید. اما در نظر بگیرید که آندرس بریویک به دلیل قتل 77 نفر تنها به 21 سال حبس ابد محکوم شد. این ارزش قتل یک فرد را کمی بیش از سه ماه زندان می کند. توصیف شما از حکم ابد بدون آزادی مشروط برنتون تارانت به عنوان «اشتباه» برای قتل 51 نفر در دو مسجد در نیوزیلند به همان اندازه تلخ بود.

شما سیاستی را که برای زندگی قربانیان ارزش ارزانی قائل است چشم پوشیدید. خوشبختانه، اکثر حوزه های قضایی آمریکا بعید است که توصیه های شما را بپذیرند.

ایوان نبل
آرلینگتون، ویرجینیا

جنگ جدید علیه مواد مخدر

«دولت مواد مخدر در مد» (24 ژوئیه) سطح تجارت مواد مخدر کاپتاگون در سوریه را خراشید. کاپتاگون داروی جدیدی نیست. این اولین بار در اوایل دهه 1960 تولید شد و در ابتدا برای افسردگی و نارکولپسی تجویز شد. در دهه 1980 به دلیل عوارض جانبی وحشتناک آن ممنوع شد. اکنون این کشور بازگشت بزرگی در جنگ سوریه به‌عنوان منبع سود برای مردان قدرتمند در همه طرف‌های این فاجعه داشته است. این داروی وحشتناک کل جوامع و کشورها را ویران می کند. فقط از پزشکان در عربستان سعودی بپرسید که با اعتیاد به کاپتاگون در ابعاد اپیدمی در میان نوجوانان و مردان جوان سعودی مواجه هستند.

برای داستان در سوریه، کتاب «اثبات زندگی» را توصیه می‌کنم، کتابی از دانیل لوین، که نه تنها به چگونگی سود هنگفت کاپتاگون در کشور می‌گوید، بلکه به نحوه ترکیب اربابان مواد مخدر با تجارت اسلحه و قاچاق انسان نیز می‌پردازد. از بردگی جنسی گرفته تا گروگان های غربی.

مایکل ریشتر
سنت گالن، سوئیس

اشاعه نظریه های بیماری

اگر شما چه می شد؟ ستونی در مورد اینکه چرا «نظریه میکروب» در دهه 1680 پذیرفته نشد، بر اساس یک فرض نادرست بود («جوش یک ایده»، 3 ژوئیه). همانطور که در کتابی با عنوان مقاله شما اشاره کردم، بسیاری از فیلسوفان طبیعی اولیه اولیه معتقد بودند که برخی از بیماری ها ممکن است به دلیل یک پاتوژن کوچک، از فردی به فرد دیگر، از طریق سرایت، سرایت کنند.

با توجه به وضعیت میکروسکوپ، “نظریه های میکروب” بسیاری وجود داشت. بنجامین مارتن، یک پزشک در لندن، در سال 1720 یک نظریه خاص از سرایت جانداران منتشر کرد. کارل لینه، گیاه شناس در قرن هجدهم، ادعا کرد که پاتوژن های کوچک زنده باعث بیماری می شوند. این افکار به تدریج گسترش یافت. در اواخر قرن هجدهم، احتمالاً اکثر پزشکان بریتانیایی معتقد بودند که بیماری‌هایی از جمله تیفوس، آبله، سرخک، سل، تب نوزادی و آنفولانزا از طریق سرایت فرد به فرد در گردش هستند، اما در مورد ماهیت دقیق عامل ناشناس بودند.

داستان درباره یک شکست فکری یا فرهنگی نیست. این در مورد پزشکان است که با شواهد غیر قابل اعتماد و پراکنده دست و پنجه نرم می کنند و طیف وسیعی از توضیحات قابل قبول را ارائه می دهند که برخی از آنها بعداً تأیید شدند. سردرگمی خود ما در مورد نحوه انتشار کووید-۱۹ (توسط سطوح آلوده، قطرات یا ذرات معلق در هوا) باید در ارزیابی تلاش‌های دانشمندان قرن‌ها پیش فروتنی به ما بدهد.

مارگارت دیلسی
پورتلند، اورگان

شما می گویید، تلاش های ایگناز سملوایس برای جلوگیری از مرگ مادران پس از زایمان ناشی از سپسیس “نادیده گرفته شد.” نه کاملا. همکاران او از این مفهوم که دست های آلوده آنها در حال کشتن بیمارانشان بود چنان آزرده شدند که بی رحمانه به سملوایس حمله کردند. هجده سال پس از کشفیاتش، همکارانش او را به یک آسایشگاه سپردند و در آنجا توسط نگهبانان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و جان باخت.

متأسفانه، وقتی کسی شواهدی ارائه می دهد که با تفکر گروهی در تضاد است، داستان معمول است. آلفرد وگنر، زمین شناس آماتور، 50 سال قبل از پذیرفته شدن ایده هایش، به طور مشابه توسط زمین شناسان حرفه ای به دلیل نظریه رانش قاره ای مورد حمله قرار گرفت. دلیا بیکن به دلیل پیشنهاد همکاری گروهی از نویسندگان الیزابتی بر روی آثار شکسپیر، بیش از یک قرن قبل از موافقت نسخه جدید آکسفورد شکسپیر مبنی بر مشارکت گروهی از نویسندگان در نمایشنامه‌های شکسپیر مورد آزار و اذیت قرار گرفت.

ما همیشه از ایده های جدید استقبال نمی کنیم.

ریچارد واگامن
پوتوماک، مریلند

برای تمام اهداف فشرده

جانسون در مورد دانه‌های تخم‌مرغ نوشت، انحصاری‌هایی که می‌توانند «معنی‌تر از عباراتی که جایگزین می‌شوند داشته باشند» (17 ژوئیه). یکی از فراگیرترین دانه های تخم مرغ در «دوازده روز کریسمس» ظاهر می شود، جایی که «چهار پرنده کولی» به «چهار پرنده صدادار» تبدیل شده است (اگر چه پرندگان را صدا می زنند؟).

هنری پلوگسترا
هلند، میشیگان

تخم مرغ مورد علاقه من چسب نواری است. نوار پارچه ای با پشت چسب در ابتدا نوار اردک نامیده می شد. این برای مهر و موم کردن جعبه های مهمات بر روی کشتی های نیروی دریایی ساخته شده است و از اردک بوم مقاوم هلندی ساخته شده است. doek، که به نام اردک نیز شناخته می شود. نوار چسب با توجه به تلفظ یکسان و استفاده از نوار در مجرای هوا مناسب تر است.

جک اوبرت
کلیسای فالز، ویرجینیا

در مورد منشأ مالاپروپیسم، نام خانم مالاپروپ توسط ریچارد شریدان در “رقبا” به عنوان مخفف عبارت فرانسوی اختراع شد. mal à-propos، که می تواند به عنوان “نادرست” یا “در زمان اشتباه” ترجمه شود.

تونی هیز
سن کلمنته، کالیفرنیا

یادداشت تحقیرآمیز جانسون پیشنهاد می‌کرد که «یک ضربه نادرست» با «یک ضربه نادرست» جایگزین شود. مکداف در مکبث ناله می‌کند: «همه چیز را گفتی؟ ای بادبادک جهنمی! همه؟ چه، همه جوجه های زیبای من و سد آنها، در یک لحظه؟» شکسپیر از یک استعاره پرندگان برای مقایسه قتل همسر و فرزندان مک‌داف با شاهینی استفاده می‌کند که ناگهان بر طعمه‌های بی‌دفاع فرو می‌رود. مطمئناً “یک حرکت پرنده” ترجیح داده می شود؟

پروفسور مایکل ماینلی
استاد بازنشسته
کالج گرشام
لندن